جانی ریورا ؛ بهترین بازیساز تاریخ باشگاه آث میلان
در این یادداشت نگاهی خواهیم انداخت به دوران حضور جانی ریورا در میلان که عمکلرد خوبی در این تیم داشت.
نگاهی به دوران ورزشی جانی ریورا
هواداران تیمهای فوتبال برای طرفداری خودشان دلایل مختلفی دارند که بیشتر آنها مسائل خانوادگی یا جغرافیایی هستند که باعث میشوند آنها در ادامه زندگیشان نتایج یک تیم را دنبال کنند. برای دیگو آباتانتونو اما یک کشیش نقش عامل میلانی شدنش را ایفا کرد. بر اساس داستانی که خودش نقل کرده، یک روز او به همراه پدربزرگش در حال قدم زدن بوده که کیف پول یک پیرمرد را روی زمین پیدا میکند. وقتی که آباتانتونو کیف پول پیرمرد را باز میکند، عکس دو نفر را در آن میبیند؛ یکی از آندو کشیش بود و دیگری یک فوتبالیست. او درباره این عکسها از پدربزرگش پرسید و او پاسخ داد؛ یکی از آنها معجزه میکند و دیگری کشیشی محبوب در پوگلیا میباشد. آن معجزهگر جووانی ریورا بود که او را به عنوان جانی میشناختند. مرد جوانی با موهای مشکی که پیراهن قرمز و مشکی میلان را به تن داشت. ریورا از جهات مختلفی یکی از چهرههای ماندگار محسوب میشود اما او تنها قهرمان فوتبالی نیست بلکه چهرهای شناخته شده و مورد قبول در ایتالیا، میلان و جهان فوتبال میباشد.
کمتر میتوان نام جانی ریورا را در جملاتی دید که از ترکیبات عالی برای وصف او استفاده نشده باشد. چراکه فوتبالدوستان به سبب سبک پیشگامانه او که در آن زمان Archetype عنوان میشد و امروزه به عنوان شماره ۱۰ کلاسیک شناخته میشود، اهمیتی بسیاری برایش قائل بودند. این هافبک باهوش نسبت به همتیمیها و رقیبانش در زمین بسیار هوشمندانه عمل میکرد. او این توانایی را داشت تا در زمانیکه چندین بازیکن راهش را سد کردند راه فراری پیدا کند. موقعیت او در زمین با توجه به تواناییهایی که داشت به نحوی بود که میتوانست با پاسهای اریب یا مستقیمش بازی را باز کند. علاوه بر این او قابلیت بازی در چندین پست مختلف را داشت؛ از بازیسازی در عمق گرفته تا مهاجم نوک، ریورا بازیکنی بود که میتوانست از هیچ، گل بسازد. او همچنین بازیکنی بود که میتوانست نقش یک حمایتکننده را در زمین بازی ایفا کند؛ او با توانایی بالای تاکتیکی و دقتی که در ارسال پاسهایش داشت، میتوانست این فرصت را به همتیمیهایش بدهد تا استعدادهایشان را در تیم شکوفا کنند.
آمار یک گل زده در هر چهار بازی ریورا برای میلان نشان میدهد که او بازیکنی نبود که تنها در موقعیتسازی برای حریفانش خلاصه شود. البته که این تواناییها همچون موزاییکهایی بودند که تصویر کامل جانی ریورا را مشخص میکردند. او نقش قابل توجهی در حملات تیمی میلان داشت و میتوانست با یک حرکتِ پایش تغییرات عمدهای را در زمین مسابقه به وجود آورد. در نتیجه راه منحصر به فردی که ریورا در پیش گرفت او را همچون گروه موسیقی بیتلز به فردی تبدیل کرده که دیگران با او مقایسه میشوند. افرادی چون مارکو فان باستن، یوهان کرویف و روبرتو باجو همگی نشانههایی از بازی ریورا را در خودشان داشتند اما در مجموع زین الدین زیدان نزدیکترین نمونهای است که میتوان او را با ریورا مقایسه کرد.
اسطوره فوتبال فرانسه در واقع نسخته کنترل شده ریورا بود که همانند او در زمین عمل میکرد. کفشها، زمین بازی، توانایی و توپها در عملکرد یک بازیکن در زمین بازی تاثیر به سزایی دارند اما سوای تغییرات غیرقابل پیشبینی سرعتی و حرکتی آنها در زمین، هوش آنها برای فردی که باید در میانه میدان بازی کند استثنایی بود. ترکیب این ویژگیها با بازیسازی و هوشمندی در میلان و تیم ملی ایتالیا، ریورا را با یکی از بهترین باریکنان تاریخ کالچو تبدیل کرد. مربی و دوست او یعنی نرئو روکو یکبار دربارهاش گفته بود:
بله، او دوندگی چندانی در زمین ندارد اما اگر من بخواهم یک فوتبال خوب، خلاقانه و چرخش بازی از دقیقه یک تا ۹۰ را در زمین تجربه کنم تنها باید از ریورا کمک بگیرم. نمیخواهم مبالغه کنم چراکه در نهایت این فقط یک فوتبال است اما ریورا از همه نظر یک نابغه بود.
ایتالیاییها از واژگان مختلفی استفاده میکنند. ترکوارتیستا بازیکنی که دقیقا پشت مهاجمان حضور دارد؛ یک فانتزیستا که از هیچ یک موقعیت یا حتی گل میسازد؛ در حالیکه رجیستا حکم یک هدایتکننده را دارد. اگر این سه نفر را روی یک نمودار ون قرار دهیم، جانی ریورا در مرکز این نمودار قرار میگیرد. یه این ترتیب ریورا بازیکن پیچیدهای بود. او از دوران جوانیاش سبک بازی منحصر به فردی داشت. او در حالیکه تنها ۱۵ سال سن داشت، در سال ۱۹۵۹ اولین بازیاش را برای باشگاه محل زادگاهش یعنی الساندریا انجام داد و به سومین بازیکن جوان تاریخ رقابتهای سری آ تبدیل شد. این یکی از چندین و چند رکوردی است که ریورا در اختیار دارد؛ در کنار تبدیل شدن به دومین گلزن جوان سری آ، رکوردی که در اواخر آن سال به نام او ثبت شد. با این حال او دوران کوتاهی را در آنجا سپری کرد و به اندازهای درخشان ظاهر شد که توجه همسایه شمالی، یعنی آث میلان را به خودش جلب کند.
او طی معاملهای دوطرفه به میلان پیوست و جانشین خوان اسکیافینوی اروگوئهای، قهرمان جام جهانی شد که به شکل غیرمنتظرهای از تیم باشگاهی و ملی کشورش خداحافظی کرده بود. جانشینی یکی از بهترین بازیکنان آن زمان دنیای فوتبال یکی از کارهای دشوار پیشروی این ستاره جوان فوتبال ایتالیا بود. جانی بررا ژورنالیست ایتالیایی او را به سبب فیزیک شکنندهای که داشت L’Abatino (راهب کوچک) نامید. با وجود فشاری که در روزهای اولیه به روی ریورا وجود داشت اما او موفق شد تا به کمک نیلز لیدهولم، دینو سانی و خوزه آلتافینی، کاری کند که هواداران میلان نبود اسکیافینو را احساس نکنند. تاثیر آنها به روی ریورای جوان درک کاملی از بازی به او داد تا به این ترتیب نواقص ظاهری او چندان به چشم نیایند. حتی جوزپه مه آتزا، اسطوره اینتر میلان هم به تحسین از ریورا پرداخت:
او بازیکنی فوق العاده با لمس توپهایی قابل توجه است.
این ویژگیها موجب ماندگاری بلندمدت ریورا در میلان شد. جاییکه او به افتخارات بزرگ و قابل توجهی از جمله کسب سه اسکودتو، قهرمانی در چهار کوپا ایتالیا، قهرمانی در دو جام باشگاههای اروپا و مهمتر از همه کسب جایزه توپ طلا در سال ۱۹۶۹ دست یافت. نرئو روکو در طول نخستین دوره مربیگریاش در میلان بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۳، از سیستم مشهور کاتاناچیو وابسته به خلاقیت و حرکات هوشمندانه ریورا در کارهای تهاجمی که اجازه ضدحملههایی سریع را به روسونری میداد، استفاده کرد. به سال ۱۹۶۷ بر میگردیم، جاییکه تیمِ روکو در نخستین فصل از دومین دوره حضور او روی نیمکت میلان موفق به فتح دوگانه شد. این قهرمانی فرمولی بود که به رشد و رهبری ریورا کمک کرد. اعتماد و اطمینان روکو به این بازیکن در قامت یک کاپیتان، یکی از جذابترین زوجهای دنیای فوتبال را ساخت. ارتباط آنها با یکدیگر به درک و احترام قابل قبولی رسیده و به یکی از سمبولهای دنیای فوتبال تبدیل شده بود. هواداران روسونری هم عاشق ریورا بودند. او نه تنها یک کاپیتان استثنایی بلکه یک انسان دوست داشتنی بود. جالب اینکه این رابطه دو طرفه بود. او عاشق شهر، مردم و مشهورترین باشگاه آن بود. آث میلان برای ریورا فراتر از یک باشگاه ساده و یک ذهنیت بود.
ریورا لقب پسر طلایی میلان را گرفت. این لقب تنها به سبب ویژگیهای فوتبالی جانی به او داده نشد بلکه بخاطر ذهنیت کامل و درخشانش این لقب را دریافت کرده بود. ریورا هیچ کار اشتباهی نمیکرد و وقتی حرفی میزد، کلماتش وزن قابل توجهی داشتند. استقامت بیرحمانه او، همان چیزی که باعث میشد جسم ضعیفش به چشم نیاید، به این معنا بود که بدون هیچ احترامی در برابر هر چیزی که میلان را تهدید کند قرار میگیرد. به همین دلیل بود که او معمولا با داورها اختلافاتی شدید و جنجالی داشت؛ همانطور که بعد از اعلام یک پنالتی بحث برانگیز بر علیه میلانِ ریورا، او با کونکتو لو بلو مشاجره کرد. این تنها داورها نبودند و هر کسی که در مقابل میلان قرار میگرفت را شامل میشد. ارزش، استحقاق برخی افراد یا چیزهای مختلف را مشخص میکند. ریورا نیز استانداردی داشت که بر اساس آن هر فردی که در برابر میلان قرار میگرفت را قضاوت میکرد. چنین چیزی شاید برای کاپیتان باشگاههای مدرن دنیای فوتبال غیرممکن به نظر برسد اما در آن زمان ریورا را به اسطوره مردم شهر و باشگاه میلان تبدیل کرد. ریورا در سطح ملی و بین المللی نیز همواره فرد مورد احترامی بوده است.
با وجود تحصیل در مدرسه کاتانچیویِ نرئو روکو، ریورا یکی از اندک بازیکنان ماهر آن زمان ایتالیا بود که به عنوان یک هافبک تهاجمی با هر بازیکن دیگری در جهان قابل مقایسه بود. گرچه ریورا در رده ملی جامهای اندکی به دست آورد اما قطعا حضور او در آتزوری تاثیر به سزایی در شکل گیری شخصیت والایش داشت. همانند نخستین بازی در سری آ، نخستین بازی او در سطح بین المللی هم به یادماندنی شد. این ستاره رو به رشد برای حضور در جام جهانی ۱۹۶۲ فراخوانده شد و نخستین بازیاش در این رقابت ها با تساوی ۰۰ ایتالیا مقابل آلمان غربی در شیلی همراه شد. تیم ملی ایتالیا از دور اول مسابقات حذف شد و ریورا هم با توجه به وظایف دفاعی و عملکرد ضعیفی که در کارهای تیمی داشت، توسط بررا از تیم اخراج شد. با این حال او به یکی از بازیکنان مهم ایتالیا تبدیل شد و در سال ۱۹۶۶ دومین جام جهانیاش را تجربه کرد هرچند که آتزوری بازهم حذفی زودهنگام را تجربه کرد. گرچه او اینبار سن و شهرت بیشتری داشت اما بازهم نسبت به رویکرد دفاعی مربی تیم ادموندو فابری مصاحبهای جنجالی کرد.
طی تصمیمی بحث برانگیز، پادشاه کاتانچیو و خالق اینتر مدرن یعنی هلنیو هررا جانشین فابری شد. این آرژانتینی بیرحم بدون توجه به عملکرد خوب ریورا در تورنمنتهای قبلی، او را از تیم کنار گذاشت. کمتر کسی انتقادی نسبت به هررا داشت اما در این زمان یک نفر به کمک ریورا آمد و آن فرد جانی بررا بود. با پایان دوره کوتاه سکان داری هررا در آتزوری، موفقیتهایی نصیب سرزمین چکمه شد. ایتالیا به عنوان میزبان یورو ۱۹۶۸ و با مربیگری فروچیو والکارجی قهرمانی در این رقابتها را به دست آورد. آنها با پرتاب سکه برنده دیدار نیمه نهایی شدند. ریورا در ابتدای بازی مصدوم شد اما به کارش در زمین ادامه داد و عملکرد درخشانی از خودش بر جای گذاشت. با وجود اینکه دیدار فینال برابر یوگسلاوی را از دست داد اما سرانجام به قهرمانی در رده ملی رسید. در تورنمنت بعدی یعنی جام جهانی ۱۹۷۰، ریورا عملکرد درخشانی در سطح بین المللی از خودش نشان داد. جاییکه والکارجی یکی از نامانوسترین تاکتیکهای تاریخ فوتبال را در پیش گرفت که به سبب نحوه الهام گیریاش بسیار جنجالی شده بود. هرچند که او در نهایت ایتالیا را به فینال رساند.
ریورا بازیکنی فریبدهنده بود که دید بالایی در زمین داشت. با این حال ایتالیا بازیکن درخشان دیگری هم در این پست داشت که همه توجهات را به خودش جلب کرده بود. ساندرو ماتزولا، هافبک تهاجمی خلاقی بود که سرعت و تواناییهای دفاعیای که ریورا از آن بیبهره بود را هم داشت. او همچنین ستاره بزرگترین رقیب همشهری یعنی اینتر بود. در سیستم تیم، بالانس بین خط دفاع و حمله تیم با حضور هر دوی آنها برقرار میشد. با این حال هر دوی آنها برای درخشش در زمین به فضای خاصی نیاز داشتند. راه حل والکارجی اما بسیار جالب بود. در سیستم استافتای او، هر یک از این دو بازیکن یک نیمه بازی میکردند. ریورا در نیمه دوم به زمین میآمد و با تواناییهای بالایش فرصتهایی آرمانی برای مهاجمان تیم فراهم میکرد. این سیستم تا زمانیکه والکارجی عقیدهاش را تغییر نداده بود جواب داد. آنها نیمه اول فینال را با نتیجه مساوی به پایان بردند. برزیلیها با حضور پله، ژرسون، ریولینو و جرزینیو قدرت، سرعت و هوشمندی بالایی داشتند. والکارجی تصمیم گرفت تا ماتزولا به حضورش در زمین ادامه دهد و تمرکز تیم روی کارهای تدافعی باشد؛ نتیجه بازی اما ۴-۱ شد و ستاره میلان تنها ۶ دقیقه در زمین حضور داشت. پله هم بعد از بازی گفته بود:
از ورود ریورا به زمین بازی نگران بودم، چراکه فکر میکردم ایتالیا با وجود او خطرناکتر میشود.
ریورا در سال ۱۹۷۴ یک جام جهانی دیگر را هم تجربه کرد و بازهم عملکرد بسیار خوبی از خودش به جا گذاشت. هرچند که بیرحمی نسبت به او در فینال جام جهانی ۱۹۷۰ هرگز از یادها نمیرود. در مجموع، جانی ریورا با وجود تمام نقاط قوت و ضعفی که داشت یکی از اساطیر تاریخ پرآوازه باشگاه میلان به شمار میرود. او در داخل و خارج از زمین فوتبال چهرهای کاریزماتیک و دوست داشتنی داشت که همواره مورد علاقه همه فوتبال دوستان قرار گرفته است.