خوان کارلوس والرون ؛ یکی از وفادارترین بازیکنان تاریخ فوتبال اسپانیا
در این یادداشت نگاهی خواهیم انداخت به دوران ورزشی خوان کارلوس والرون که یکی وفادار ترین بازیکنان حاضر در لالیگا بود.
نگاهی به دوران ورزشی خوان کارلوس والرون
در روز اول از فصل ۲۰۱۰-۲۰۰۹ لالیگا، تمام چشمهای به استادیوم سانتیاگو برنابئو و رئال مادرید دوخته شده بود. در ترکیب تیم سفیدپوش میدان، کریستیانو رونالدو، بهترین و گرانترین بازیکن جهان برای اولینبار قرار گرفته بود. بدون هیچ تعجبی، تنها کمتر از نیمساعت برای مهاجم پرتغالی طول کشید تا پایش به گلزنی باز شود. اولین گل از روندی که در نهایت به شکست یک رکورد بزرگ منجر شد، یک پنالتی معمولی بود. اما، یک گل دیگر نیز در این بازی به ثمر رسید که ارزش جزئیات بیشتری را دارد. زننده این گل که پشت محوطه جریمه ایستاده بود، یک سانتر از گوشه محوطه را دریافت کرد و آن را با یک ضربه دقیق به گوشه دروازه ایکر کاسیاس فرستاد. این گل توسط یک بازیکن گرانقیمت زده نشد، بلکه هافبک ۳۴ ساله دپورتیوو لاکرونیا آن را روانه دروازه تیم گران فلورنتینو پرز کرد. او کسی است که داوید سیلوا به احترامش شماره او را بر تن میکند و آندرس اینیستا نیز دربارهاش گفته بود که در میان مجموعه کوچکی از بازیکنان قرار دارد که حاضر است برای تماشای بازی او پول پرداخت کند. آریگو ساکی این بازیکن را به زین الدین زیدان تشبیه کرده بود. او فوتبالیستی بود که در یک کامبک از نتیجه ۴-۰ مقابل یک میلان قدرتمند تأثیر بسیاری داشت و به جرأت یکی از مستعدترین هافبکهای اسپانیا محسوب میشد. گلزن مورد بحث، شماره ۲۱ دپورتیوو بود، خوان کارلوس والرون.
والرون در سال ۱۹۷۵ در شهر ساحلی کوچک آرگینگین در جزایر قناری به دنیا آمد. والرون مهارت خود در فوتبال را با بازی در خیابانهای گرن کاناریا آموخت. او با تیم ب باشگاه معروف محلی یعنی لاس پالماس کار خود را رسماً آغاز کرد و تا سن بیست سالگی به تیم اول رسید و به باشگاهش کمک کرد تا به دسته دوم راه پیدا کند. در سال ۱۹۹۷، او برای اولین بار از خانه دور شد تا به تیم دیگری از جزایر قناری که در لالیگا حضور داشت بپیوندد، یعنی مایورکا. عملکردی تأثیرگذار از والرون در سال اول حضور در مایورکا، این تیم را به رده پنجم لیگ رساند و در کوپا دل ری نیز نایب قهرمانی را به ارمغان آورد. همین باعث شد تا تیمهای دیگر به جذب او فکر کنند. اکنون وقت آن رسیده بود که والرون به سرزمین اصلی اسپانیا برود. او به اتلتیکو مادرید پیوست. اتلتی در آن دوران اصلاً قدرت تیم امروز دیگو سیمئونه را نداشت و والرون در فصل دوم حضور خود در مادرید، در سال ۲۰۰۰ طعم سقوط به دسته پایینتر را چشید. در واکنش به این اتفاق، والرون به بهترین تیم اسپانیا پیوست که در آن زمان نه بارسلونا بود و نه رئال مادرید، این تیم در بندر ماهیگیری کورونا قرار داشت. والرون در جولای ۲۰۰۰ در ازای ۷.۵ میلیون پوند همراه با خوان کاپدویلا به دپورتیوو لاکرونیا پیوست. این انتقال برای والرون بسیار سودمند بود. طی ۱۳ سال حضور در دپور، او خود را بهعنوان یکی از اسطورههای باشگاه اثبات کرد. او در سومین بازی خود برای مدافعان عنوان قهرمانی گلزنی کرد و در جریان پیروزی ۳-۰ برابر راسینگ سانتاندر گل اول را وارد دروازه حریف کرد. خوان کارلوس والرون در همان فصل سه گل دیگر هم به ثمر رساند. هرچند، والرون با گلهایش سنجیده نمیشد، بلکه بازی زیبای او بهعنوان یک هافبک باعث شهرتش شده بود.
والرون با در اختیار داشتن ظرافتهایی که میتوانست آنها را بر تمام بازی فوتبال دیکته کند، همیشه سربالا بازی میکرد و توپ نیز انگار به پاهایش چسبیده بود. او پاسهایش را با دقتی میلیمتری ارسال میکرد. والرون به ال فلاکو معروف بود که به معنای لاغر است اما فیزیک بدنی ترکهای او هرگز مانع از رسیدنش به بزرگی نشد. اولین فصل حضور این هافبک در گالیسیا، با از دست دادن قهرمانی توسط دپور همراه بود، آنها با هفت امتیاز اختلاف پشت سر رئال مادرید قرار گرفتند. هرچند، والرون فصل بعد با غلبه بر همان باشگاه، انتقام گرفت و اولین جام خود را بالای سر برد. در فینال کوپا دل ری سال ۲۰۰۲، والرون در دقیقه شصت و طی یک تعویض دفاعی، آلدو دوشر وارد زمین شد و دپورتیو لاکرونیا برتری ۲-۱ خود را حفظ کرد. رئال مادرید با این شکست از دستیابی به سهگانه در فصل صدمین سالگرد خود بازماند. در آن زمان، مطبوعات از والرون با لقب زیدانِ اسپانیا یاد میکردند. عملکرد چشمنواز او در لیگ قهرمانان اروپا دلیلی برای دریافت این لقب بود. در هردو بازی برابر منچستریونایتد، والرون با دیگو تریستان زوج خوبی تشکیل داده بود. آنها توانستند در اولدترافورد به پیروزی ۳-۲ برسند. پس از آن بود که والرون با رد شدن از ایگورز استپانوفس و سول کمپبل در ورزشگاه هایبوری، گلزنی کرد و با ساخت یک گل دیگر، خود را در سطح جهانی مطرح کرد.
هرچند این موضوع، بخشی دیگر از ماجرای کارلوس والرون است، چیزی که این بازیکن چندان با آن راحت نبود. کودک خجالتی از شهری که ۲۵۰۰ نفر جمعیت داشت. ال فلاکو به تواضع بالای خود معروف بود و در زندگی شخصی نیز همانطور بود. والرون زمانی گفته بود که اهمیتی بیشتر از یک کارگر آجرچین ندارد. تریستان در فصل ۲۰۰۲-۲۰۰۱ پس از آنکه بیشترین گل را زد، جایزه پیچیچی را دریافت کرد. فصل بعد روی ماکای جوان نیز به ترکیب تیم اضافه شد. مهم نیست که والرون چه سهمی از توجه در دنیای فوتبال را به خود اختصاص داده بود اما او در گلزنی سایر بازیکنان تیم نقشی اساسی داشت. در جام جهانی ۲۰۰۲، او یکی از بازیکنان ثابت ترکیب ابتدایی تیم ملی اسپانیا بود. او برای آن تیم اسپانیا که بهخاطر ناکامیهایش بدنام شده بود، دلیل اصلی یم خوشبینی تازه محسوب میشد. والرون در جریان بازی مرحله گروهی برابر اسلوونی که با پیروزی ۳-۱ لاروخا به پایان رسید، یک گل به ثمر رساند تا نوید یک تورنومنت خوب را بدهد. هرچند، اسپانیا در دیداری که تصمیمات داوری آن بحث برانگیز بود، در مرحله یک چهارم نهایی برابر کره جنوبی حذف شد. پس از آن تورنومنت، والرون در سوپرکاپ ۲۰۰۲ اسپانیا، گل اول را دیدار رفت برابر والنسیا زد. آن بازی ۴-۰ به نفع دیپور تمام شد. یک عملکرد درخشان دیگر از او، بازهم در لیگ قهرمانان اروپا و طی پیروزی سه بر دو برابر بایرن مونیخ دیده شد. ماکای مرد اول میدان بود و در برابر تیم بعدی خود هت تریک کرد. اما حقیقت این بود که والرون دو گل را به زیبایی برای ماکای ساخت و پرداخت کرد.
در اواخر ماه سپتامبر، یک خطای وحشتناک از خوان مانوئل پنا، بازیکن وقت رئال وایادولید، باعث شکستگی استخوان ساق پای والرون شد. بازیکن بولیویایی که باعث مصدومیت والرون شده بود، شدیداً در رسانهها محکوم شد اما هافبک ریزنقش تیم ملی اسپانیا تنها به این جمله بسنده کرد: «فوتبال همین است.» فصل ۲۰۰۳-۲۰۰۴ با گل شگفتانگیز برای والرون آغاز شد، او یک ضربه چیپ زیبا را از روی سر دروازهبان اتلتیک بیلبائو یعنی دنی آرانزوبیا عبور داد. در ماه فوریه ۲۰۰۴، با توجه به تأثیر بالا و وفاداری والرون به دیپورتیوو، یک قرارداد شش ساله به او پیشنهاد شد. کمی بیش از دو ماه بعد، والرون این اعتقاد را با ایفای نقش در بزرگترین کامبک تاریخ یک تیم اسپانیایی در لیگ قهرمانان اروپا پاسخ داد. آنها در مرحله یک چهارم نهایی، در بازی رفت و در ایتالیا با نتیجه ۴-۱ از آث میلان شکست خورده بودند. یک گل زودهنگام از والتر پاندیانی و سپس گلزنی والرون با ضربه سر روی ارسال آلبرت لوکو، مسیر را برای پیروزی ۵-۴ در مجموع به نفع لاکرونیا هموار کرد. این اولینبار در لیگ قهرمانان بود که یک تیم در حالی که با سه گل از حریف عقب افتاده است در نهایت به پیروزی میرسد. همچنین باید این نکته را هم ذکر کرد که میلان در تمام طول آن فصل در اروپا، طی دیدارهای خارج از خانه هیچ گلی دریافت نکرده بود. متأسفانه دیپورتیوو لاکرونا در مرحله نیمه نهایی برابر پورتو شکست خورد و پس از آن بود که دوران سیاه آغاز شد. پس از آنکه در همان فصل با شش امتیاز پشت سر والنسیای قهرمان در رده دوم قرار گرفتند، دیپور در فصل ۲۰۰۴-۲۰۰۵ هشتم شد. همچنین حضور آنها در لیگ قهرمانان بهطرز فاجعهباری به پایان رسید. آنها در مرحله گروهی بدون گل زده حذف شدند. این موضوع باعث شد تا مربی اسطورهای تیم یعنی خاویر ایروریتا از باشگاه جدا شود. بازیکنان خوبی نیز تیم را ترک کردند؛ لوکو به نیوکاسل رفت، پاندیانی به بیرمنگهام پیوست و مائورو سیلوا و کاپیتان فران نیز بازنشته شدند.
والرون اما در تیم باقی ماند و فصل را هم خوب آغاز کرد. او در جریان تساوی ۳-۳ برابر بارسلونا گل اول را زد و در دربی گالیسیا، مقابل سلتاویگو یک گل زیبا را به ثمر رساند. درخشش فردی والرون ادامه داشت. اندکی بعد، پس از آنکه رباط صلیبی زانوی چپش پاره شد دوران سختی را سپری کرد و طی یک فصل و نیم بعد تنها دو دقیقه فوتبال بازی کرد. آرسن ونگر معتقد است همین مصدومیت دوران حرفهای والرون را ربود زیرا طی ۱۸ ماه بعدی سه مرتبه تشدید شد. با این مصدومیت، ارکستر دیپور نیز روزهای خوبی را سپری کرد و در طول دو سال بدون والرون در ردههای آخر لالیگا برای بقا میجنگید. بازگشت به آمادگی هم بسیار سخت بود. برای آنکه در تمرینات از شر تکل همتیمیها در امان بماند، والرون یک گرمکن به رنگ متفاوت میپوشید. مصدومیت تأثیر خود را روی این هافبک گذاشته بود. والرون بالاخره در ماه ژانویه ۲۰۰۸ به میادین بازگشت و در جریان پیروزی ۳-۱ برابر وایادولید وارد زمین شد. این منظرهای بود که کسی فکر دیدنش را نمیکرد. تاندون یک مرد مرده در زانوی او قرار گرفته بود. شش ماه دیگر طول کشید تا والرون آمادگی کامل خود را در یک دیدار اینترتوتو کاپ نشان بدهد. در اولین فصل کامل خود پس از بازگشت، تأثیر والرون به حدی بود که دیپورتیوو را به ردههای بالای جدول رساند. آنها در انتهای فصل ۲۰۰۹-۲۰۰۸ لالیگا در رده هفتم قرار گرفتند، هرچند در جام یوفا با نتیجه خجالتآور ۶-۱ مغلوب آلبورگ شدند.
پس از تمام این ماجراها، مسیر تمام دوران ورزشی والرون با اتفاقاتی که در فصل ۲۰۱۱-۲۰۱۰ در زمین رخ داد تغییر کرد. او که حالا ۳۶ ساله بود به خداحافظی در پایان فصل فکر میکرد اما در انتها سقوط به دسته پایینتر نصیبش شد. پس از شکست ۲-۱ برابر والنسیا، حکم سقوط تأیید شد. والرون در کنفرانس خبری پس از بازی نمیتوانست باور کند که موقعیتهای متعددی در این دیدار از دست رفتهاند. والرون که باشگاهی که آن را بهعنوان خانه خود معرفی کرده بود در سراشیبی سقوط میدید، آویختن کفشهای خود را به تعویق انداخت. این تصمیم الهامبخش بود. آنها در فصل بعد قهرمان دسته دو شدند و به لالیگا بازگشتند. این جام، به تنهایی اندازه پنج قهرمانی دیگر والرون با دیپورتیوو لاکرونیا ارزش داشت. خود والرون در یک سخنرانی احساسی اعتراف کرد که این قهرمانی بزرگترین اتفاقی بود که در زندگیاش رخ داده است. اما این خوشیها نیز دوام نداشتند. بهنظر میرسید اقامت والرون در گالیسیا بیش از حد طولانی شده باشد. یک فصل بد دیگر، سقوط به دسته دوم را برای تیم به همراه داشت. والرون که متوجه کمرنگ شدن قدرتهای خود شده بود. تصمیم به ترک باشگاه گرفت. طی یک تصمیم شاعرانه دیگر، والرون برای اولینبار پس از ۱۶ سال به خانه بازگشت و قراردادی یک ساله با لاس پالماس امضا نمود.
والرون گفته بود که نه گفتن به این پیشنهاد غیرممکن بود. در فصل اول بازگشت، آنها در دقایق آخر پلیآف برابر کوردوبا شکستی دردناک را متحمل شدند. فصل بعد از آن نقش والرون در تیم تقلیل یافت اما در انتها، لاس پالماس با یک گل دیرهنگام برابر زاراگوزا طلسم پلیآف خود را شکست. والرون که دیگر ۴۰ ساله بود، به یکی از آرزوهای دیگر هواداران فوتبال در اسپانیا جامه عمل پوشاند و برای یک سال آخر به لالیگا بازگشت. درست مثل یک خواننده راک که آخرین تور کنسرتش را برگزار میکند، والرون در هر دیداری که در آن فصل به میدان رفت با تشویق تماشاگران حریف روبهرو شد، مخصوصاً در نیوکمپ و برنابئو. پس از برگزاری آخرین بازی برابر اتلتیک بیلبائو که با تساوی ۰-۰ به پایان رسید، او دوبار توسط کل استادیوم تشویق شد و توسط همتیمیهایش به آسمان پرتاب میشد. خوان کارلوس والرون یک بازیکن کاملاً متعهد و وفادار بود که هرگز بهدنبال در چشم قرار گرفتن نبود اما استعدادهای که در بازی او دیده میشد، خواه ناخواه توجه تمام فوتبالدوستان را به خود جلب کرده بود.