مانوئل پلگرینی چگونه از ویارئال یک تیم ترسناک ساخت؟
در این یادداشت نگاهی خواهیم انداخت به دوران حضور مانوئل پلگرینی در تیم ویارئال که این تیم را قدرتمند ساخته بود.
نگاهی به دوران مانوئل پلگرینی در ویارئال
فلورنتینو پرز در طول دو دوره حضور خود در رئال مادرید، همواره مربیان خود را به جنجالیترین شکل ممکن انتخاب کرده است؛ از مربیان پرافتخاری مثل ژوزه مورینیو و رافائل بنیتز گرفته تا انتخابهای عجیبی مثل کارلوس کیروش و خوزه آنتونیو کاماچو. اما یک مربی بود که از ابتدا تا انتهای دوران حضور خود بر روی نیمکت رئال مادرید همواره حسی دوگانه را بین هواداران برانگیخت، مانوئل پلگرینی!
این مربی شیلیایی پس از سپری کردن دورانی عالی با ویارئال به پایتخت اسپانیا آمد. او نوگرا و مدرن بود و بهخاطر خلاقیت و البته تحصیلات آکادمی خود لقب مهندس را دریافت کرده بود. دوران حضور او در رئال مادرید هم نگرانکننده و هم امیدوارکننده بود. با توجه به شرایط آن زمان، یعنی اولین انتخاب پس از انتصاب مجدد پرز و همچنین تعداد زیاد ستارههای کهکشانی مغرور در ترکیب تیم، چنین وضعیتی قابل پیشبینی بود. به همین دلیل او هنوز هم در یادها باقی مانده است. عملکرد پلگرینی در ویارئال این اطمینان را میداد که او در رئال مادرید افتخارات بیشتری کسب خواهد کرد اما شاید اگر هبخاطر در دسترس قرار داشتن مورینیو نبود، این مربی اهل شیلی هم روزهای بیشتری را در مادرید سپری میکرد. تا سال ۲۰۰۴ و زمانی که به ویارئال پیوست، پلگرینی تمام دوران مربیگری خود را در آمریکای جنوبی سپری کرده بود.
پلگرینی که در سانتیاگویِ شیلی متولد شده بود در همانجا هم رشد کرد و تحصیلاتش را در رشته مهندسی عمران گذراند. همین امر در کنار تاکتیکهای زیرکانهاش باعث شد تا لقب مهندس را دریافت کند. دوران بازی او ۱۳ سال و با یک باشگاه یعنی یونیورسیداد شیلی به طول انجامید. او همچنین ۲۸ مرتبه نیز برای تیم ملی کشورش به میدان رفت. بلافاصله پس از خداحافظی از فوتبال، به مربیگری روی آورد و بیش دهه ۹۰ را در کشورش سپری کرد. پلگرینی دو دوره مربی پالستینو شد و همچنین هدایت نیورسیداد کاتولیکا و یونیورسیداد شیلی را هم تجربه کرد. دور از خانه و قبل از آنکه به آرژانتین برود تا در سالهای اول قرن بیست و یکم هدایت سن لورنزو و ریورپلاته را عهدهدار شود، مدتی مربی تیم کوییتو در اکوادور بود. آن زمان، ویارئال در سطح اول فوتبال اسپانیا تیمی جوان بود. باشگاه در سال ۱۹۲۳ تأسیس شده بود اما تا سال ۱۹۹۸ مجوز حضور در لالیگا را کسب نکرد. پس از چند سال حضور در میانههای جدول، آنها با خوشبینی پلگرینی را که شهرت خوبی داشت و موفق به کسب جام شده بود استخدام کردند. ویارئال رابطه خوبی با آمریکای جنوبی داشت. بازیکنانی از این قاره مثل رادولفو آروآبارنا، دیگو فورلان و خوان رومن ریکلمه که با قراردادی قرضی از بارسلونا آمده بود، لباس زرد را بر تن میکردند. همچنین چهار بازیکن دیگر از آمریکای جنوبی توسط مربی جدید به خدمت گرفته شدند.
مالک باشگاه، فرناندو رویگ یک بیلونر اسپانیایی بود که سال ۱۹۹۷، همان فصل صعود به لالیگا تیم را خرید. پیش از ورود رویگ، ویارئال در دسته دو تقلا میکرد، بدهی زیادی داشت و در استادیوم قدیمی و مستهلک خود بازی میکرد. با نقل و انتقالاتی مفید، ترکیبی قدرتمند و حمایت مالکی که بهدنبال پیشرفت بود، پلگرینی یک فصل اول تاریخی را در ال مادریگال تجربه کرد. هرچند آنها در همان فصل موفق شروع خوبی نداشتند و تا نیمفصل فرم مطلوبی پیدا نکردند. افت ابتدای فصل آنها شاید به حضورشان در اینترتوتو کاپ که با بازی ستارههای اصلی همراه بود ربط داشته باشد. آنها از همین طریق به جام یوفا راه یافتند و پیش از یک فینال تمام اسپانیایی با تیمهای اودنس در دانمارک، اسپارتاک در روسیه و هامبورگ در آلمان بازی کردند و شاید همین مسافرتهای متعدد موجب خستگی بازیکنان در نیمفصل اول شده بود. ویارئال بعد از تعطیلات کریسمس زیر و رو شد و تمام بازیهای خود تا ماه فوریه را با پیروزی پشت سر گذاشت که شامل پیروزی ۳-۰ خانگی برابر بارسلونا میشد. تیم پلگرینی با سیستم ۴۲۲۲ بازی میکرد و از قابلیتهای دفاعی بالای مارکوس سنا بهره میبرد. ریکلمه نیز بیشتر در سمت چپ بهکار گرفته میشد. در همان پیروزی برابر بارسا، فورلان با دو گل و ریکلمه با دو پاس گل درخشیدند. پیروزیها یکی پس از دیگری از راه رسیدند و ویارئال برای کسب آخرین سهمیه لیگ قهرمانان اروپا رقابت سنگینی با رئال بتیس، اسپانیول و سویا داشت.
ویارئال در حالی که کمتر از یک دهه قبل در دسته دوم فوتبال اسپانیا حضور داشت، حالا با مدیریت هوشمندانه قرار بود در لیگ معتبر تیمهای برتر اروپا بازی کنند. یکی از بازیکنانی که بیشترین پیشرفت را در آن فصل داشت دیگو فورلان بود. این مهاجم اوروگوئهای که پس از حضوری ناموفق در منچستریونایتد به اسپانیا آمده بود، زیر نظر پلگرینی ۲۵ گل زد و جایزه پیچیچی را از آن خود کرد. فصل بعد هم زیردریاییهای زرد باید کار خود را زودتر از موعد آغاز میکردند و بهجای این ترتوتو کاپ در انتخابی لیگ قهرمانان اروپا به میدان میرفتند. آنها در مجموع دو بازی خاطرهانگیز برابر اورتون دیوید مویس به پیروزی رسیدند. قضاوت بازی برگشت بر عهده پیر لوییجی کولینا بود که چند روز پس از آن دیدار از دنیای داوری خداحافظی کرد. پس از آن بود که کار سخت پلگرینی و پسرانش آغاز شد. آنها در مرحله گروهی با لیل، بنفیکا و منچستریونایتد همگروه شدند. درست مثل فصل، آنها بازهم رقابتها را کند آغاز کردند. اما پس از آن بود که عملکرد شگفتانگیزشان آغاز شد. از ماه سپتامبر ۲۰۰۵ تا سال جدیدی میلادی، ویارئال تنها یکبار شکست خورد که آن هم در خانه به تیم بارسلونا بود. در لیگ قهرمانان هم با چهار تساوی و دو پیروزی به مرحله بعد راه یافتند. این صعود، با بهای حذف مدعی قهرمانی، منچستریونایتد بهدست آمد.
این فرم خوب اما در فصل ۲۰۰۶ متوقف شد. مصدومیت بازیکنان کلیدی باعث شد تا در مسابقات داخلی به قدرت دو سال پیش ظاهر نشوند اما در اروپا هنوز قوی بودند. آنها در گروه خود اول شدند و در مرحله حذفی ابتدا از سد رنجرز عبور کردند. ویارئال در آن فصل از سیستم ۴۳۱۲ استفاده میکرد. جلوی ریکلمه، فورلان و خوزه ماری بودند و پشت سرش هم مارکوس سنا، سورین و تاکیناردی بازی میکردند. ویارئال پس از رنجرز باید برابر اینتر قرار میگرفت. در ایتالیا، تک گل فورلان را آدریانو و اوبافمی مارتینز پاسخ دادند. در اسپانیا بازی ۱-۰ به نفع میزبان تمام شد تا شاگردان پلگرینی در اولین فصل حضور در اروپا به جمع چهار تیم برتر راه یابند. در این مرحله اما آرسنال با تک گل کولو توره در مجموع دو بازی حریف اسپانیایی خود را حذف کرد. ریکلمه در دقایق پایانی بازی برگشت میتوانست از روی نقطه پنالتی کار را به تساوی بکشاند اما ضربه خود را از دست داد. ویارئال آن فصل در لیگ هفتم شد و نتوانست مجوز حضور در اروپا را کسب کند. اما در فصل بعد، یکی از بازیکنان جدید تیم کانی، هافبک خلاق ۲۵ ساله بود. این فصل هیجان کمتری برای زردپوشان داشت اما قدرتمندانه به پایان رسید. ویارئال در پایان پنجم شد و به انتخابی جام یوفا راه یافت. اما تغییرات بزرگی پیش از فصل جدید در راه بودند. فورلان که طی سه سال تقریباً ۶۰ گل برای باشگاه زده بود به اتلتیکو مادرید رفت. ریکلمه نیز بهعلت اختلاف با مدیریت در فوریه ۲۰۰۷ اول بهصورت قرضی و سپس دائمی به بوکا جونیورز پیوست. البته دو مدافع جدید یعنی دیگو گودین و خوان کاپدویلا به تیم اضافه شدند. اما مهمترین خرید تیم در آن فصل سانتی کازولا بود که پس از پیوستن به رکرتیوو از همین ویارئال در سال ۲۰۰۶ و ارائه نمایشهای خوب، زیردریاییهای زرد را مجاب کرد تا بند بازخریدش را فعال کنند.
پلگرینی یکبار دیگر به استفاده از ۴۲۲۲ روی آورد. کازورلا و کانی در کنارهها و جوزپه روسی و نیهات قهوهچی نیز مهاجمان تیم بودند. رابرت پیرس باتجربه نیز نیروی پشتیبانی بود. علیرغم شکست ۵-۰ برابر رئال مادرید در هفته دوم لالیگا، آنها به خوبی در مسیر قرار گرفتند. یک پیروزی ۳-۱ مقابل بارسلونا با نمایش درخشان سنا و برونو سوریانو همراه بود. ویارئال در گروه خود در جام یوفا نیز اول شد. پس از تعطیلات زمستانی نیز فرم خوب آنها ادامه کرد. تیمی متعادل از بازیکنان باتجربه و جوانان مستعد، متعادلترین ترکیب ویارئال در سه سال اخیر را تشکیل داد. آنها لالیگا را بالاتر از اروپا در ارجحیت قرار دادند. ویارئال در مرحله دوم حذفی جام یوفا حذف شد اما در لالیگا با قدرت به کار خود ادامه دادند. آنها در بازی برگشت برابر بارسلونا نیز حریف را با نتیجه ۲-۱ شکست دادند. همچنین پیروزیهایی برابر اتلتیکو مادرید و والنسیا امتیازات حساسی را به حاسب تیم پلگرینی واریز کرد. قهوهچی، مهاجم ترکتبار که جانشین فورلان شده بود، آن فصل ۱۸ گل زد و حتی بالاتر از خود فورلان در میان بهترین گلزنان لیگ جای گرفت. ویارئال در انتها در رده تاریخی دوم قرار گرفت. رئال مادرید با فاصله قهرمان شده بود و بارسا در رده سوم قرار گرفت. بازگشت به لیگ قهرمانان، یکبار دیگر ارزشهای مهندس را ثابت کرد. مدیریت تیم، تاکتیکها و معاملات پرثمرش در بازار نقل و انتقالات مورد ستایش رسانهها قرار گرفت.
برای ادامه روند خوب این چند سال، ویارئال در تابستان آن سال هفت خرید انجام داد که سهتای آنها از تیمهای آمریکای جنوبی بودند. اما آنها نتوانستند در ادامه، موفقیتهای فصل قبل خود را تکرار کنند، چیزی که چندان هم دور از انتظار نبود. آنها در اروپا با سلتیک، آلبورگ و منچستریونایتد همگروه شدند و در نهایت به دور حذفی راه یافتند که طی آن پاناتینایکوس را در گام اول با نتیجه ۳-۲ در مجموع از پیش رو برداشتند. برای دومینبار زیر نظر پلگرینی، ویارئال به مرحله یک چهارم نهایی اروپا رسید و برای دومین مرتبه باید به مصاف آرسنال میرفت و اینبار نیز داستان با تقابل قبلی دو تیم در سال ۲۰۰۶ چندان فرق نداشت. پس از تساوی ۱-۱ در بازی رفت که در اسپانیا برگزار میشد، ویارئال در استادیوم امارات یارای مقابله با توپچیها را نداشت. تئو والکات، امانوئل آدبایور و رابین فن پرسی با گلزنی خود امیدهای زیردریاییهای زرد را پایان دادند. آنها در لیگ نیز وضعیت خوبی نداشتند و با سویا، اتلتیکو و والنسیا بر سر دو سهمیه لیگ قهرمانان در رقابت بودند. باسلونای توقفناپذیر گواردیولا و رئال دو سهمیه اول را به خود اختصاص داده بودند. تا فاصله سه ماه مانده به پایان لیگ ویارئال وضعیت خوبی داشت اما در مراحل پایانی اوضاع عوض شد. مجموعهای از نتایج ضعیف برای شاگردان آقای مهندس گران تمام شد: یک شکست ۳-۲ مقابل اتلتیکو، یک شکست ۳-۰ برابر آلمریا، یک باخت ۲-۰ به مالاگا، باخت ۲-۰ به والنسیا، تساوی ۰-۰ برابر وایادولید و یک تساوی ۳-۳ در برابر بارسلونا که همه آنها در دو ماه و نیم آخر لیگ رقم خوردند موجب شدند تا ویارئال لیگ را در رده پنجم تمام کند. این پایان، انتهای دوران باشکوه مانوئل پلگرینی در ال مادریگال هم محسوب میشد. دورهای که طی آن، ویارئال به یکی از تیمهای ترسناک اروپا تبدیل شده بود.
یکی از بزرگترین میراثهای به جا مانده از دوران پلگرینی، موفقیتهای باشگاه در بازار نقل و انتقالات بود. مثال دیگو فورلان را در نظر بگیرید. او با قیمت ۳.۲ میلیون یورو خریداری شد و سپس با ۲۱ میلیون یورو باشگاه را ترک کرد. هموطن اوروگوئهای او یعنی دیگو گودین، با هشتصد هزار یورو به ویارئال آمد و با ۱۲ میلیون یورو به اتلتیکو پیوست. همچنین، سانتی کازورلا که با ۱.۲ میلیون یورو به خدمت گرفته شده بود، بعداً به مالاگای همین پلگرینی با قیمت ۲۳ میلیون یورو فروخته شد. همچنین یکی از عوامل دیگر در موفقیت پلگرینی، توانایی او در شناسایی استعداد بازیکنان جوان بود. امثال کانی، دیگو لوپز و جوزپه روسی با تجربهای اندک به بالاترین سطح منتقل شدند اما در ال مادریگال درخشیدند و به برترین استعدادهای لالیگا تبدیل شدند. همچنین یک عامل مهم دیگر، ستاره بیبدیل تیم پلگرینی یعنی مارکوس سنا بود. او از یک بازیکن ناشناس به فابکی باهوش، مقتدر و خونسرد در بالاترین سطح اروپا تبدیل شد که در موفقیتهای تیم ملی اسپانیا نیز نقش مهمی ایفا کرد. گام بعدی دوران حرفهای پلگرینی انتقال افتخارآمیز به رئال مادرید بود، باشگاهی که پتانسیل بالای مهندس را تشخیص داد اما وقت کافی را در اختیار او قرار نداد. او سپس با خاندان سلطنتی قطر در مالاگا همکاری کرد و پس از آن به برند شیوخ اماراتی یعنی منچسترسیتی پیوست. او سپس به چین رفت و حالا به انگلستان بازگشته و در وستهام مشغول مربیگری است.
در این زمینه تردید وجود دارد که علیرغم کسب جام در تیمهای دیگر، دوران حضور مهندس روی نیمکت زیردریاییهای زرد بهترین عملکرد او محسوب میشود.