رئال مادرید در دهه ۸۰ میلادی؛ از ناامیدی تا لا کوئینتا و حکمرانی بر لالیگا
در سال ۱۹۸۰، رئال مادرید به افتخار بسیار بزرگی دست یافت؛ تیم اصلی و کاستیا موفق شدند تا به فینال کوپا دل ری صعود کنند.
رئال مادرید در دهه ۸۰ میلادی
بسیار عجیب است که یک باشگاه جوانان در مقابل تیمهای بزرگسالان چنین ثباتی را از خودش نشان دهد. با این حال کاستیا موفق شد تا در مسیر صعود به فینال کوپا دل ری برابر تیمهایی چون اتلتیک بیلبائو، رئال سوسیداد و اسپورتینگ خیخون به پیروزی برسد. آن تیم چندین بازیکن مشهور داشت که سالها بعد کارنامه درخشانی را در سطح اول فوتبال اروپا از خودشان به جا گذاشتند. ریکاردو گایگو، فرانسیسکو پیندا و آگوستین رودریگز هر کدام به بازیکنان بزرگی در تیمهایشان تبدیل شدند. اما با این حال رئالیها موفق نشدند تا موفقیتهای پیشینشان را سریعا تکرار کنند؛ رئال مادرید در اوایل دهه ۱۹۸۰ فاصله زیادی با آن تیم طلایی داشت و اوضاع از اواسط این دهه بود که شروع به تغییر کردن گرفت.
این شرایط بغرنج برای موفقترین باشگاه فوتبال اسپانیا اصلا جالب نبود. در اوایل دهه، آنها لیگ را آرام و با اختلافی اندک نسبت به صدرنشین تمام میکردند. شکستهای خانگی مقابل رقبای اصلی و کسب نتایج شرمآور در اروپا شرایط را بدتر کرده بود. به این ترتیب نیاز به یک انقلاب، کاملا واضح و مبرهن بود. در این بین اوضاع در کاستیا بسیار خوب به نظر میرسید. تیم کاستیا که به فینال کوپا دل ری ۱۹۸۰ رسید، چندین بازیکن را به تیم اصلی معرفی کرد اما با انتظاراتی که از آنها میرفت تفاوت زیادی داشتند. وقتی به سال ۱۹۸۳ برگردیم میبینیم که تیم پایههای رئال به همان شیوهای که هواداران تیم میخواستند بازی میکردند؛ بنابراین اگر هواداران مادریدی از نتایج تیم اصلی به سطوح میآمدند، میتوانستند به کاستیا افتخار کنند.
با توجه به جمعیتی که برای تماشای بازیهای کاستیا میآمد، رئال مادرید به فکر دریافت مبلغی به عنوان بلیت از تماشاگران افتاد. به دلیل همین استقبال زیاد بود که مادریدیها راهی سانتیاگو برنابئو شدند تا کنترل فروش بلیتها را به دست گیرند. در بسیاری از کشورها، تعداد هوادارانی که برای تماشای بازیهای تیم دوم حاضر میشوند نادر است اما در کاستیا اوضاع فرق میکرد. در زمستان ۱۹۸۳، کاستیا باید به مصاف تیم جوانان اتلتیک بیلبائو میرفت. در آن زمان باسکیها دولتی مستقل داشتند و بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۴ بر فوتبال اسپانیا حکمرانی میکردند؛ اتلتیک بیلبائو (۲ بار) و رئال سوسیداد (۱ بار) در این دوره قهرمان لالیگا شدند. به این ترتیب مشخص بود که تیمهای جوانان آنها هم برای کسب قهرمانی به اندازه کافی مجهز هستند. اما شرایط فرق میکرد؛ نزدیک به ۶۳ هزار نفر از نزدیک به تماشای این بازی آمدند و کاستیا با نتیجه ۴-۱ بیلبائو را از پیشرو برداشت. در انتهای فصل، آنها به نخستین تیم دومِ لیگهای اروپایی تبدیل شدند که در لیگ دسته دوم یک کشور به قهرمانی میرسد. گرچه آنها اجازه حضور در لالیگا را نداشتند اما به خوبی قدرتشان را نشان دادند. سرمربی آنها آمانیکو آمارو برنده جام باشگاههای اروپای ۱۹۶۶ بود و ستارهشان هم کسی جز امیلیو بوتراگوئنو نبود.
بوتراگوئنو از خانوادهای مادریدیستا میآمد و قطعا رویای حضور در رئال را داشت. هرچند که سفر او چندان آسان نبود و حتی در آستانه انتقال به رقیب همشهری یعنی اتلتیکومادرید قرار داشت. با این حال پدر او مسئولان تیم پایه رئال را قانع کرد که پسرش استعداد لازم برای حضور در آنجا را دارد. بوتراگوئنو یکی از اعضای لا کوئینتا که قرار بود در آینده بازیکن رئال مادرید شوند به شمار میرفت. بوتراگوئنو به همراه مانوئل سانچس، مارتین وازکز، میشل و میگل پاردزا، لا کوئینتا را تشکیل میدادند. بوتراگوئنو در نخستین بازیاش برای رئال در حالی نیمه دوم به زمین آمد که تیمش با نتیجه ۲-۰ از کادیز عقب بود. او دو گل زد و گل سوم تیم را ساخت تا خودش را به فوتبالدوستان اسپانیایی نشان دهد. در طول چند ماه آتی همه بازیکنان مذکور وارد ترکیب اصلی شدند و به یکی از اعضای تیمی تبدیل شدند که در فصل ۸۵-۱۹۸۴، با شکست ویدئوتونِ مجارستان قهرمان جام یوفا شد.
در این بین دیدار لوس بلانکوس برابر اندرلخت بسیار جذاب شد. ابتدا تیم بلژیکی که ستارهای چون انزو شیفو را در اختیار داشت با نتیجه ۳-۰ در بازی رفت به پیروزی رسید. با این حال هتتریک بوتراگوئنو، دبل والدانو و تگ گل سانچس موجبات پیروزی ۶-۱ رئال مادرید را فراهم کردند. تیم متشکل از بازیکنان بامهارت زیادی بود اما بعد از موفقیت در کوپا دل ری، رئیس باشگاه رامون مندوزا با دید جدیدی به شرایط نگاه میکرد. .او تصمیم گرفت تا در کنار فینالیستهای کوپا دل ری از کاستیا، چندین خرید سطح بالا داشته باشد؛ یکی از آنها هوگو هامبرت مکزیکی مهاجم اتلتیکومادرید بود. وقتی که لوس بلانکوس قهرمان جام یوفا شد، شش سال از آخرین قهرمانی لالیگاییاش زمان میگذشت. لوییز مولونی وظیفه بازگرداندن موفقیتهای داخلی و خارجی را داشت. در فصل آتی، مادریدیها جواب اعتماد به تصمیمات رئیس مندوزا را گرفتند. سانچز با ۲۲ گلی که به ثمر رساند نقشی تعیینکننده در پایان دادن به آن حسرت شش ساله داشت. لوس بلانکوس با ۲۲ امتیاز اختلاف نسبت به بارسا قهرمان شد. رکورد ۵۶ امتیاز و ۲۶ پیروزی در فصل ۴۵ هفتهای نیز هنوز دست رئال مادرید میباشد.
چندین آمار ماندگار از آن فصل برجای ماند. در ابتدای کار میشل موفق به ثبت هتتریک در جریان پیروزی ۵-۰ برابر والنسیا شد. چند هفته بعد هم سانچز با بریسی که مقابل اتلتیک بیلبائو از خودش برجای گذاشت نقشی تعیینکننده در قهرمانی رئال ایفا کرد. رئال مادرید در آن فصل تنها ۴ بار باخت و موفقیتهایشان به اسپانیا محدود نمیشد. آنها در جام یوفا کامبکی به یاد ماندنی زدند و در حالیکه بازی رفت را با نتیجه ۵-۱ به بروسیا مونشن گلادباخ باختند، در برنابئو با ۴ گل این تیم آلمانی را مجازات کردند. با از پیشرو برداشتن نوشاتل ژاماش سوییس، اینتر و کلن، لوس بلانکوس دوگانهاش را تکمیل کرد. آنها در دور رفت نیمه نهایی هم با نتیجه ۳-۱ مقابل اینتر شکست خوردند اما در دیدار برگشت با حساب ۵-۱ این تیم را از پیشرو برداشتند.
سیستم ۳-۳-۴ مولونی، استعداد بسیاری از بازیکنان تیم علیالخصوص مهاجمان را شکوفا کرده بود. هوگو سانچز توسط والدانو و بوتراگوئنو همراهی میشد. پشت سر آنها میشل و گایگو حضور داشتند. دو قهرمانی متوالی مادریدیها در اروپا نشان داد که آنها با وجود ناموفقیتهایی که در اوایل دهه داشتند بازهم به تیمی قدرتمند در سطح اروپا تبدیل شده بودند. در فصل بعد تغییراتی اساسی در رئال مادید به وجود آمد. لئو بینهاکر هلندی جانشین مولونی شد چراکه رئال مادرید خواهان کسب افتخارات بزرگتری در فوتبال اروپا بود. علاوه بر آن، یک تغییر هم در خط دروازه به وجود آمد و فرانسیسکو بویو از سویا راهی سانتیاگو برنابئو شد. همچنین اصلاحاتی در شیوه برگزاری مسابقات به وجود آمد و شش تیم برتر فصل باید به سبک لیگهای ورزشی آمریکایی در یک پلی آف به مصاف یکدیگر میرفتند. به این ترتیب رئال مادرید طولانیترین فصل تاریخش را سپری کرد.
هرچند که یک چیز بدون تغییر باقی ماند و آن هم فرم سانچز بود. این ستاره مکزیکیبا گلزنیهایش در طول فصل بیش از پیش خودش را در دل هواداران جا انداخت. او در یک طرف شهر قهرمان و فردی مورد اعتماد در مراحل سخت فصل بود و در طرف دیگر شهر هواداران اتلتی از بابت خیانتی که به آنها کرده بود ناراحت بودند. رئال مادرید فصل عادی لیگ را به عنوان صدرنشین تمام کرد تا همراه بارسلونا، اسپانیول، اسپورتینگ خیخون و رئال مایورکا در پلی آف حاضر شود. با توجه به فرم خوب بوتراگوئنو، لوس بلانکوس در اروپا هم نتایج درخشانی میگرفت. او در هر مرحلهای گلزنی کرد و موفق به باز کردن دروازه تیمهای یانگ بویز، یوونتوس و ستاره سرخ بلگراد شد. هرچند که آنها موفق به کسب لا سپتیما نشدند. بایرن مونیخ در دور رفت نیمه نهایی با نتیجه ۴-۱ رئال را در هم کوبید و بوتراگوئنو زننده تک گل تیمش در آن بازی شد. پیروزی ۱-۰ رئالیها در مادرید هم برای صعود به فینال کافی نبود. هرچند که آنها به این باور رسیده بودند با تزریق جوانان به تیم توانایی کسب این عنوان در آیندهای نه چندان دور را دارند. تمام تمرکز آنها روی لیگ بود؛ جاییکه به نظر غیرقابل توقف میرسیدند.
آنها در پلی آف از مجموع ۱۰ بازیشان به ۷ برد رسیدند؛ درخشش بوتراگوئنو و سانچز در این بازیها بسیار محسوس بود. مادریدیها برای دومین سال متوالی قهرمان لالیگا شدند و سانچز هم با به ثمر رساندن ۳۴ گل به اولین بازیکن رئال مادرید بعد از دی استفانو تبدیل شد که در یک فصل حداقل ۳۰ گل میزند. آنها امیدوار بودند تا سرانجام به طلسم ۲۲ ساله قهرمان نشدنشان در اروپا پایان دهند. فصل ۸۸-۱۹۸۷ نیز خیلی خوب شروع شد. میگل پورلان نوگوئرا دفاع راستی بود که در سال ۱۹۸۲ به تیم اضافه شد و استعدادش در چند سال بعد شکوفا شد. آمارها نشاندهنده قدرت فوق العاده این تیم هستند. آنها تنها در لیگ ۹۵ گل به ثمر رساندند و با نزدیکترین تعقیب کنندهشان یعنی رئال سوسیداد، ۱۱ امتیاز فاصله داشتند. این در حالی است که بارسلونا فصل را با ۲۳ امتیاز کمتر از رئال به پایان رساند!
در دور اول جام باشگاههای اروپا رئال مادرید مقابل ناپولی و دیگو مارادونا بهترین فوتبالیست وقت جهان قرار گرفت. به دلیل مشکلات به وجود آمده در بازی فصل گذشته مقابل بایرن مونیخ، بازی رفت پشت درهای بسته انجام شد. مندوزا برای آمادهسازی تیم اصلی، تیم کاستیا را در دو بازی تمرینی با پیراهنهای ناپولی مقابل تیم اصلی بازی داد؛ لوس بلانکوس با نتیجه ۲-۰ به پیروزی رسید و با حاشیه امنیت خوبی وارد ایتالیا شد. مارادونا که میخواست به افتخارآفرینیهایش در ناپولی ادامه دهد، قبل از بازی گفته بود که نمیگذارد مادریدیها در سن پائولو گلزنی کنند. با این حال، یک تساوی بدون گل در ایتالیا موجبات صعود لوس بلانکوس به مرحله بعد را فراهم آورد.
در دور بعد، رئال به مصاف مدافع عنوان قهرمانی یعنی پورتو رفت. یک پیروزی ۲-۱ در خانه و خارج از خانه به لطف درخشش بوتراگوئنو، رئال مادرید را راهی یک چهارم نهایی کرد؛ جاییکه یک دیدار دیگر با بایرن مونیخ انتظارشان را میکشید. بعد از اینکه آنها در ابتدای بازی دور رفت ۳-۰ عقب افتادند، با گلهای بوتراگوئنو و سانچز در نیمه دوم، اندکی از سختی کار برای بازی برگشت کاستند. در مادرید، گلهای میشل و میلان یانکوویچ موجب انتقامگیری غوهای سفید مادریدی از باواریاییها شد. حالا آنها برای صعود به فینال جام باشگاههای اروپا باید به مصاف آیندهوونِ گاس هیدینک میرفتند. یک تساوی ۱-۱ در اسپانیا، این شانس را به تیم هلندی داد تا با یک تساوی بدون گل خانگی رئال مادرید را حذف کنند. در فصل جدید، بارسلونا رقیب آنها برای قهرمانی در لالیگا بود. تیم یوهان کرویف قدرت بالایی داشت اما مادریدیها از همان ابتدا برتریشان در صدر جدول را حفظ کردند. این یکی از بهترین فصول لوس بلانکوس بود، جاییکه آنها تنها یک شکست خارج از خانه مقابل سلتا داشتند.
آنها در اروپا هم موفق شدند تا آیندهوون را در یک چهارم نهایی شکست دهند. رئال در نیمه نهایی مقابل میلان آریگو ساکی قرار گرفت. دیدار رفت با تساوی ۱-۱ که چندان نتیجه خوبی برای مادریدیها نبود به پایان رسید. به طرز عجیبی، میلانیها در دیدار برگشت فوق العاده ظاهر شدند؛ گلهای کارلو انچلوتی، فرانک رایکارد، رود گولیت، مارکو فان باستن و روبرتو دونادونی یک شکست تحقیرآمیز ۵-۰ را نصیب رئال کرد. به این ترتیب، دوران حضور بینهاکر در سانتیاگو برنابئو هم به سرانجام خوبی نرسید. در فصل آینده، جان توشاک ولزی با ایدههایی نوین پا به مادرید گذاشت؛ او از سیستم ۲-۴-۱-۳ استفاده میکرد، جاییکه هافبک سابق بارسا یعنی شوستر نقشی تعیینکننده ایفا میکرد. فرناندو هیرو، میشل و وازکز هم او را همراهی میکردند. بوتراگوئنو و سانچز هم به فرمانرواییشان در خط حمله ادامه میدادند.
با این وجود ناموفقیتهای رئال در اروپا ادامه داشت؛ میلان اینبار برخلاف نیمه نهایی، در دور دوم رئال مادرید را حذف کرد. ۱۰۷ گل آنها در لیگ یک رکورد به شمار میرفت. سانچز هم با ۳۸ گلی که زد با رکورد ۳۸ گل زده تلمو زارا در یک فصل برابری کرد. تفاوت بزرگ آن فصل پیروزی ۲-۰ بارسلونای کرویف در فینال کوپا دل ری مقابل رئال مادرید بود. بلوگرانا با فلسفه بازی این مرد هلندی کنار آمد و ابتدا به حکمرانی رئال بر لالیگا پایان داد و سپس در سال ۱۹۹۲ قهرمان جام باشگاههای اروپا شد. بعد از سال ۱۹۹۰ لا کوئینتا شروع به فروپاشی کرد. وازکز به تورینو پیوست، هرچند بوتراگوئنو و میشل تا اواسط دهه ۹۰ در فوتبال اسپانیا حضور داشتند. موفقیتهای جادویی بارسلونا دوام چندانی نیاورد و رئال مادرید هم سرانجام در سال ۱۹۹۸ به طلسم قهرمان نشدنش در اروپا پایان داد. آنها در جامی که حالا لیگ قهرمانان اروپا عنوان میشد، به قهرمانی رسیدند. سانچز تنها عضو باقیمانده لا کوئینتا بود که تا آن زمان در تیم باقی ماند و قهرمان بزرگترین تورنمنت باشگاهی اروپا شد.
بعد از ناموفقیتهای لالیگایی رئال در هزاره جدید، پنج قهرمانی متوالی لالیگای این تیم در دهه ۸۰ بیش از پیش به چشم آمد تا آنها همواره به عنوان یکی از طلاییترین نسلهای باشگاه به یاد آورده شوند.