قمار مسئولانه ؛ درون ذهن یک بازیکن موفق چه میگذرد؟
اینترنت پر از اطلاعات در مورد چگونگی تبدیل شدن به یک بازیکن بزرگ، چگونگی پیروزی در پوکر و مجموعهای از فعالیتها در زمینه پیدا کردن مشتری برای یک استراتژی برنده است. اما داشتن یک سیستم مهمترین عامل برای یک بازیکن خوب نیست. صفات خاصی هم ذاتی و هم اکتسابی وجود دارد که در برنده شدن یک بازیکن نقش دارد. روشی که یک بازیکن خوب فکر میکند ربطی به شانس ندارد و همه چیز در ارتباط با اطلاعات و چگونگی اقدام نسبت به آن اطلاعات است.
قمار مسئولانه
وقتی روانشناسان ذهنیت شرطبندی را مطالعه میکنند، بیشتر اعتیاد به قمار را مطالعه میکنند. ننگی که همراه با قمار تمام وقت وجود دارد این است که این اعتیاد یک نوع گناه، فساد یا بیماری است که منجر به ویرانی کامل میشود. در حالیکه اعتیاد به قمار یک واقعیت است، اما انگیزه قمار حرفهای با رفتارهای غیرقابل کنترل یا قضاوتهای بد تحلیل نمیشود. برای بررسی واقعی روانشناسی بازیکنان حرفهای و سوق به قمار مسئولانه ابتدا باید به دلایل قمار و انگیزههای شرطبندی آنها توجه کرد.
قطعاً افرادی وجود دارند که نمیتوانند قمار را متوقف کرده و به قمار مسئولانه متعهد باشند، زیرا به هیجان برد و باخت معتاد هستند. بازیکنان حرفهای با احساسات کار نمیکنند، آنها از عقل و احتمال ریاضی استفاده میکنند تا تصمیمات شرطبندی خود را هدایت کنند. شما هرگز درباره موجودی اسطورهای بنام بازیکن حرفهای اسلات نمیشنوید. اسلاتها کاملاً تصادفی بوده و برای بازی کوتاه مدت عالی هستند، اما از نظر مالی امکان پذیر نیست که یک بازیکن حرفهای بتواند شغل خود را بر مبنای آن پایهگذاری کند.
۳ دسته بازیکن قمار
به گفته دیلان اوانز (Dylan Evans)، روانشناس و فیلسوف، سه نوع اصلی قمارباز وجود دارد.
1- نوع اول، ستاره پوکر است که در دسته ستارگان راک قرار میگیرند. ستارههای حرفهای پوکر در جریان تورنومنتها پول خود را در کانون توجه و دید کامل دنیا قرار میدهند. آنها عاشق موقعیت سلبریتیگونه، هیجان شماره یک بودن و روانشناسی بازی پوکر هستند. پوکر عمدتاً از بصیرت و تمرینات روانی تشکیل شده است. هدف این است که حریف ضعیفتر را پیدا کرده و بفهمید چه کارتهایی دارد و در نهایت او را متقاعد کنید که دست شما بهتر است. بصیرت «سخن گفتن» و هنر بلوف ابزار یک تجارت است. یک ستاره پوکر همچنین دارای یک لقب رنگارنگ مانند آماریلو اسلیم (Amarillo Slim) یا تگزاس دالی برونسون (Texas Dolly Brunson) است.
2- نوع دوم قمارباز، بازیکن بلک جک است. یک بازیکن بلک جک در حال استفاده از یک سیستم برای محاسبه احتمال ریاضی است. برای هر چرخش کارت، نوع مناسبی از شرطبندی در بلک جک وجود دارد. یک بازیکن حرفهای بلک جک پتانسیل برد در هر نوع دستی را استدلال کرده و با شرط مناسب برای آن دست، به موقعیت واکنش نشان میدهد. این نوع بازیکنان به کسب پول سریع و کوتاه مدت فکر نمیکنند بلکه به اهداف بلند مدت و کسب پول با گذشت زمان فکر میکنند. هیجان احساسی، انگیزه اصلی این نوع از بازیکنان نیست.
3- نوع سوم بازیکنان مرتبط با شرطبندی ورزشی است. البته منظور آن دسته از بازیکنانی که بر اساس اطلاعات رایانهای و آمار فعالیت میکنند نیست بلکه آن گروه از بازیکنان قدیمی که به بنگاههای شرطبندی مراجعه میکنند مد نظر هستند. این گروه، نوع خاصی از قماربازان هستند که واقعاً برای بازی زندگی میکنند، کسانی که مثلاً هر روز به پیست مسابقه رفته و احتمالات و شانسهای مسابقه را در ذهنشان ذخیره کرده و سپس برای پیروزی از این دانش استفاده میکنند. این دسته از بازیکنان همانهایی هستند که اوانز برای توصیفشان از عبارت «هوش ریسکی» استفاده می کند.
هوش ریسکی
توانایی جمعآوری اطلاعات از طیف گستردهای از منابع و شکلگیری پیش بینیهای دقیق بر اساس احتمال، هوش ریسکی نامیده میشود. با یک تست آنلاین ساده، میتوانید میزان هوش ریسکی خود را متوجه شوید. به جای آزمایش معروف ضریب هوشی یا IQ، این تست RQ است. در حالی که آزمون IQ میزان هوش و ظرفیت کلی شما برای دانستن را ارزیابی میکند، آزمون RQ میزان خودشناسی را ارزیابی میکند. این دانش مربوط به آنچه شما میدانید نیست ، بلکه مربوط به میزان اطمینان شما به این دانش است.
در مدرسه به ما حقایق، ارقام و اطلاعات قابل سنجش و کمّی را یاد میدهند. اما هرگز به ما آموزش داده نمیشود که چگونه در موقعیتهایی که نتایج ناشناخته است از عقلمان استفاده کنیم. با یادگیری نحوه توسعه هوش ریسکی خود، میتوانید در موقعیتهای عدم اطمینان، تصمیمهای بهتری بگیرید. برای بازیکن، این امر به بستن شرط مبتنی بر اطمینان نسبت به نتیجه تعریف میشود. اگر بازیکن احتمال بسیار کمی برای برنده شدن در شرطی خاص میبیند، بر این اساس یا میزان کمی شرط میبندد یا اصلا وارد نمیشود. اما وقتیکه احتمال برد مطلوب بوده و مقدار مناسبی از هوش ریسکی موجود باشد، یک بازیکن خوب قادر است با یک یا دو شرط دقیق و زمانبندیشده به برد بزرگی دست یابد.
همیشه مسابقه دیگری هم وجود دارد
یک بازیکن متخصص به سود آنی فکر نمیکند. او یک هدف دراز مدت در سر دارد. یک بازیکن حرفهای گرفتار خوشحالی لحظهای نمیشود. همهی کسانی که تشویق میکنند و با هیجان در کنار چرخ رولت بالا و پایین میپرند، فقط عامل حواس پرتی هستند. بازیکن ماهر به دنبال نوعی از بازی است که به برد تصادفی بستگی نداشته و به تداوم حضور پشت میز پوکر یا بلک جک فکر میکند. هنگامی که یک بازیکن حرفهای گرفتار یک نوار باخت میشود که اصولاً اجتناب ناپذیر است بازی را ترک میکند زیرا همیشه یک مسابقه دیگر وجود دارد.
سیگنال یا نویز؟
آنچه حرفهایها را از آماتورها جدا میکند در نحوه بررسی همه جانبهی یک بازی است. در عصر اطلاعات، دانستنیهای زیادی وجود دارد، اما بیشتر آنها فقط نویز است. نیت سیلور (Nate Silver)، در کتاب خود با عنوان «سیگنال و نویز: هنر و علم پیش بینی» مینویسد: «هر وقت مسیری را برای رفتن به کار انتخاب میکنیم، یا تصمیم میگیریم که به قرار دومی برویم، یا تصمیم بگیریم که پولی را برای روز مبادا کنار بگذاریم، در حال پیش بینی در مورد آینده هستیم. با این وجود، از بحران مالی گرفته تا فجایع زیست محیطی، ما به طور معمول از پیش بینی وقایع بسیار مهمی که غالباً هزینههای گزافی برای جامعه در پی دارد، کوتاهی می کنیم.» این معضلات نشان میدهند که چگونه رهبران ما در قبال علائم هشداردهنده واضح، تصمیمات بسیار بدی اتخاذ کردهاند.
بیشتر تصمیماتی که توسط صاحبان قدرت گرفته میشوند انگیزه سود کوتاه مدت دارند. چرا یک سیاستمدار باید به آینده فکر کند درحالیکه میتواند مانند یک راهزن به نتایج فوری دست یابد؟ این دقیقاً همان نوع سفسطه منطقیای است که مورد استدلال بیشتر معتادان به قمار قرار میگیرد. آنها نمیتوانند یا نمیخواهند که به فراتر از نویز و هیجان لحظهای فکر کنند و به همین دلیل انتخابهای غیرمنطقی انجام میدهند که منجر به ویرانی می شود و به نظر میرسد که محکوم به تکرار آن هستند.
یک بازیکن حرفهای نیز از منافع شخصی انگیزه میگیرد، اما او توانایی گذر کردن از آمار و جستجوی سیگنال های واقعی را نیز دارد. ذهن یک بازیکن خوب روی سیگنالهای بسیار مهم متمرکز شده و نویز را نادیده میگیرد. اما هنگامی که سیگنال درست باشد، اقدام به شرطبندی میکند.
بازیکن ناشی کیست؟
در پوکر، اصول بازی بر اساس مشخص کردن بازیکنان ضعیفتر، خواندن دست آنها، ارزیابی آنها و شکست دادن آنها است. پشت هر میز بازی، برندگان و بازندگان نشستهاند. یک ضربالمثل قدیمی پوکر میگوید اگر ظرف ۳۰ دقیقه بازیکن ناشی پشت میز پوکر را پیدا نکردید، آن فرد ناشی خودتان هستید. در پوکر، لازم نیست بهترین کارتها را برای برنده شدن داشته باشید. شما فقط باید سایر بازیکنان را متقاعد کنید که بهترین دست را دارید. این هنر بلوف است، و این همان چیزی است که باعث میشود یک بازیکن پوکر حرفهای ساخته شود یا نابود شود. روانشناسی رقبا برای یک بازیکن حرفهای اطلاعاتی که به اندازه احتمالات و آمار مهم هستند فراهم میکند. برای رسیدن به موفقیت تسلط به هر دو مورد نیاز است.
در دراز مدت، بازیکن خوب قادر است احساسات را از واقعیتها جدا کند و به جای سودهای کوتاه مدت به فکر سودهای بلند مدت باشد. یک حرفهای بهجای تکیه بر احساسات غریزی به هوش ریسکی تکیه میکند. یک بازیکن خوب در یک نوار باخت هرگز به امید جبران ضرر دابل داون نمیکند. بازیکن خوب در این وضعیت چیپهای باقیمانده را جمع کرده و روز دیگری به بازی باز میگردد. رعایت همهی این موارد برای قمار مسئولانه الزامی است.