ادواردو داسیلوا ؛ داستان رویاهای خردشدۀ یک تمامکننده قهار
در این یادداشت به دوران حضور ادواردو داسیلوا در آرسنال نگاهی خواهیم انداخت و آن را بررسی می کنیم.
نگاهی به دوران حضور ادواردو داسیلوا در آرسنال
زاگرب، نوامبر ۲۰۰۹: خیابان ماکسیمیرکا جای سوزن انداختن نبود زیرا کارآگاهان مشغول بازسازی یک صحنه قتل عمد دو نفر از سال ۱۹۹۵ بودند. ضایعه ویکو اسلیسکو و یورای دودیچ در حال بازسازی شدن بود و پلیس قصد داشت بررسی کند که آیا حرکات این دو نفر را میشد از یک آپارتمان مجاور دید یا نه. هرچند در همان زمان که مأموران مشغول کار خود بودند، خبرنگارانی که در آن محل جمع شده بودند، با مشاهده یک مرد ساده که از بانکی از آن نزدیکی خارج میشد، شگفتزده شدند. ادواردو داسیلوا ، مهاجم شماره ۹ بیباک آرسنال خبر بزرگتری نسبت به بازسازی صحنه قتل بود. بیست سال قبل از آن روز، یک کودک در منطقه کاریوکا در بانگو تنها یک رویا داشت؛ پیروی از الگوی خود، روماریو و بازی برای واسکو داگاما. در ویلا کندی، یک محله جرمخیز در نزدیکی ریو دو ژانیز که ادواردوی جوان آن را خانه صدا میزد کار چندانی برای انجام دادن وجود نداشت. فوتبال تنها نجاتدهنده از زندگی مجرمانه و کارگری با دستمزد پایین بود و حالی که خود ادواردو رویاهای بزرگی برای حرفهای شدن داشت، مربیان او چنین اعتقادی نداشتند. ادواردو اشتیاق بالایی برای بازی داشت اما از هیکل و استعداد لازم برای رقابت در بالاترین سطح برخوردار نبود. با نگرانی بابت عدم توجه تیمهای بزرگتر به خودش، او به باشگاه بومی نیو کندی پیوست و در تحقق رویای خود متعهد بود.
در سال ۱۹۹۹، یک استعدادیاب باشگاه دیناموزاگرب کرواسی به او نزدیک شد. این باشگاه در ریو نام بزرگی چندان نبود اما آنها به ادواردو و همتیمیاش لیاندرو پیشنهاد یک تست را دادند. با توجه به آنکه در کشور خودشان پیشنهادات چندان قابل توجهی نداشتند، این دو پسر از شانس خود استفاده کردند و به کشوری بسیار سرد رفتند که از زبان آن چیزی نمیدانستند و هیچ سیستم حمایتی هم برایشان وجود نداشت. ادواردوی شانزده ساله در دوران که هنوز خبری از اینترنت وایفای گوشی هوشمند نبود، در شهری که برایش عجیب بهنظر میرسید تنها با صحبت تلفنی با مادرش آرام میگرفت. اما تعهد بالای ادواردو در آن روزگار خودش را نشان داد. او با تمام توان خود تمرین کرد و مربیان دینامو تحت تأثیر انعطافپذیری و قابلیت تطبیق او شده بودند. لیاندرو به اندازه دوستش خوششانس نبود، او پس از چند ماه به خانه بازگشت. ادواردو حالا دیگر کاملاً تنها بود اما عملکردش به او کمک کرد تا بر مشکلات غلبه کند. با این وجود، مربیان دیناموزاگرب فکر میکردند او هنوز برای تیم اصلی آماده نیست. در زمستان سال ۲۰۰۲، این برزیلی پس از بازگشتی کوتاه به برزیل و حضور در تیم کلوب اتلتیکو بانگو با انتقالی قرضی به اینتر زاپرسیج، تیم ته جدولی پیوست. او حالا دیگر باید خودش را نشان میداد.
۱۵ بازی بعد، ادواردو داسیلوا ده گل به ثمر رسانده بود و همین باعث شد تا به پایتخت کرواسی احضار شود. یک روز پس از تولد ۱۸ سالگیاش، او اولین قرارداد حرفهای خودش را امضا کرد. در زمان امضای قرارداد، زدراوکو مامیچ هم حضور داشت، یک مدیربرنامه جاهطلب که به ادواردو قول داده بود در ازای دریافت مبلغی از درآمدش به او کمک کند. برای نوجوانی که تنها به رسیدن به تیم اول فکر میکرد این کاملاً منصفانه بود. با اعتمادی که باشگاه به او کرده بود، ادواردو به یکی از خطرناکترین مهاجمان لیگ کرواسی تبدیل شد. ادواردو به لطف تمامکنندگی فوقالعاده خود در اولین فصل بازی در کرواسی ۹ گل زد و بازیکن سال لقب گرفت. فصل بعد، ادواردو که در کنار بازیکنان بااستعداد جوان دیگری مثل ودران کورلوکا و لوکا مودریچ میدرخشید، بهعنوان آقای گلی مشترک لیگ دست یافت و عنوان قهرمانی لیگ را همراه با دیناموزاگرب از چنگ رقیب قدیمی یعنی هایدوک خارج کرد. کمی بعد او در آگوست سال ۲۰۰۶ برای برگزاری دیدار پلیآف لیگ قهرمانان اروپا به استادیوم امارات رفت. عملکرد او از جانب نمایندگان یوونتوس، پی اس وی آیندهوون و آژاکس زیر نظر بود. آرسنال از بازی رفت با سه گل پیش افتاده بود که دفع ناقص کولو توره توپ را جلوی پای ادواردو انداخت و او نیز به مهارت تمام دروازه مانوئل آلمونیا را گشود تا هواداران سرسخت کروات که به لندن آمده بودند دیوانه شوند.
آرسنال بازی برگشت را هم ۲-۱ برد اما بازی درخشان این مهاجم چشمان آرسن ونگر را به خود خیره کرد. دیگر تمام تردیدها درباره توانایی ادواردو از بین رفت. او فصل را با رکورد ۴۷ گل تمام کرد. او حتی پیش از آنکه خبر انتقالش به لندن تیتر اول رسانهها شود، برابر هایدوک منفور یک هت تریک بهیادماندنی کرد. آرسنال نیز در حال پوستاندازی بود، آنها تیری هانری و فردی لیونبرگ را فروخته بودند و آخرین نسل از بازیکنان تیم شکستناپذیر نیز از تیم رفتند. از طرفی به دلیل ساخت استادیوم امارات بودجه تیم نیز محدود بود و ونگر از همان زمان به فکر کار کردن با نوجوانان افتاد. ادواردو از همان ابتدای حضور در پایتخت انگلیس خودش را نشان داد و مقابل لاتزیو در تورنومنت آمستردام که اولین بازی خود محسوب میشد گلزنی کرد. همچنین ادواردو در آن زمان دیگر یک ملیپوش کروات بود و دو سال برابر انگلیس استیو مکلارن در مسابقات انتخابی جام ملتهای اروپا گلزنی کرده بود. این مهاجم پرتلاش ابتدای دوران حضور در انگلستان را با سختی سپری کرد و در مواجهه با مدافعان بیرحم و قدرتی حریافت غافلگیر شده بود. آرسنال با گلزنیهای رابین فن پرسی و امانوئل آدبایور به صدر جدول رفت اما پس از مصدومیت مرد هلندی و یک تساوی ۱-۱ برابر لیورپول در آنفیلد، شانس کسب قهرمانی کمرنگتر شد و ونگر باید به فکر چاره میافتاد.
در اواخر اکتبر، نوبت به ادواردو رسید. آرسنال قرار بود در لیگ کاپ به مصاف شفیلد یونایتد برود. تنها ۷ دقیقه پس از آغاز بازی، ادواردو روی پاس نیکولاس بنتنر دروازه حریف را گشود. یک گل دیگر از او در نیمه دوم شایستگیهایش را نشان داد. در ماه های پس از آن گلها و تأثیر ادواردو، جایگاه او در تیم اول را تثبیت کرد. مهاجم کروات اولین گل خود در لیگ برتر را در گودیسون پارک به ثمر رساند. او در همان بازی گل دومش را هم زد. این در واقع چهارمین گل ادواردو در ماه دسامبر بود. تا ماه فوریه سال جدید، تصور میشد آرسنال قهرمانی لیگ را کسب کند. مردان ونگر ۵ امتیاز با تیم دوم اختلاف داشتند و در تمام مسابقات لیگ تنها یک شکست داشتند. دو روز قبل از تولد ۲۵ سالگی ادواردو، آنها برای مصاف خارج از خانه با بیرمنگام آماده میشدند در حالی که تنها ۱۲ بازی به پایان لیگ وقت مانده بود. پس از سه دقیقه، ادواردو روی پاس گائل کلیچی صاحب توپ شد و آن را بلافاصله به یک همتیمی دیگر سپرد اما مدافع بیرمنگام یعنی مارتین تیلور بهجای توپ، پای ادواردو را هدف گرفت. شکستگی کامل پای ادواردو که بلافاصله رخ داد بسیار وحشتناک بود. شکستگی در ساق رخ داد اما شدت ضربه، باعث در رفتگی مچ پایش هم شد. سسک فابرگاس با نگاه وحشتزده خود به نیمکت خیره شد، السکاندر هلب طاقت دیدن صحنه را نداشت و متئو فلامینی نیز با داور بحث میکرد. آدبایور چیزی را که میدید باور نکرد. تقریباً هشت دقیقه بعد ادواردو روی برانکارد بود و ماسک اکسیژن روی صورتش قرار داشت که در میان تشویق هواداران حریف به آمبولانس و در نهایت یک بیمارستان محلی منتقل شد.
ونگر پس از بازی به انتقاد شدید از تیلور، مدافع خاطی شفیلد پرداخت که بهخاطر این صحنه از زمین اخراج شد. مربی فرانسوی گفت که احتمالاً بهنظر میرسد ادواردو بیش از یک فصل باید از بازی دور باشد. تیلور که پدر دو فرزند بود و در آن زمان مشغول تحصیلات دانشگاهی نیز بود، پس از بازی ایمیلهای توهینآمیز و حتی پیامهای تهدید به مرگ متعدد دریافت کرد. بر اساس گفتههای خود ادواردو، زمانی که او زیر تیغ جراحی بود، تیلور همراه با فرزندانش که پرچم کرواسی را نقاشی کرده بودند به بیمارستان رفت. آرسنال در آن دیدار با گل دقیقه آخر مکفادن بازی برده را با تساوی عوض کرد و همین دیدار، پایانی بود بر رویاهای فصل آرسنال. پس از بازی، کاپیتان تیم ویلیام گالاس به تابلوهای تبلیغاتی لگد زد و در دایره میانی نشست. حرکتی که بعدها با انتقاد ینس لمن مواجه شد. گالاس در رختکن گیلبرتو سیلوا را به حواسپرتی متهم کرد و نزدیک بود این دو با یکدیگر درگیری فیزیکی پیدا کنند. مساوی مقابل بیرمنگهام شروع سقوط آرسنال بود. توپچیها در چهار بازی بعدی به پیروزی نرسیدند و از ۲۱ امتیاز بعدی تنها ۷ امتیاز کسب کردند تا منچستریونایتد جای آنها را در صدر جدول بگیرد.
جانشین کردن ستارگان تیم شکستناپذیر و بازیکنان باتجربه نسل قبل با جوانانی مستعد اما گمنام و خام چنین تبعاتی برای ونگر داشت. آرسنال پس از مصدومیت تلخ ادواردو به شوک فرو رفت و نتوانست از آن خارج شود. پاتریس اورا درباره آن تیم آرسنال گفته بود که بازی کردن در مقابلشان مثل بازی برابر ۱۱ بچه بود. یازده ماه پس از این مصدومیت ادواردو به زمین فوتبال بازگشت. این دومین بازگشت او بود، یک ماه پس از آنکه در دیدار برابر پورتسموث از ناحیه همسترینگ مصدوم شده بود. ادواردو با وجود آنکه از نظر روحی به حالت قبل بازگشته بود اما بدنش سازگاری مناسبی پیدا نکرد. فلز جاگذاریشده در پایش، تحرک و سرعت را از او گرفته بود اما یک ماه پس از بازگشت دوم، روزهای خوب فرا رسیدند. او در بازی جام حذفی برابر کاردیف تنها بیست دقیقه پس از آغاز بازی گلزنی کرد. کلایو تایدزلی، گزارشگر معروف فوتبال، پس از این گل در حالی که گریه میکرد گفت:
بعضی اتفاقات اجتناب ناپذیرند.
ادواردو که در دوران پس از عمل به برزیل بازگشته بود تا نزد خانواده و دوستانش باشد، گل دوم را هم از نقطه پنالتی زد و پس از آن انگشت حلقه خودش را بوسید و پس از بازی گفت که این کار به نشانه قدردانی از خانوادهاش بوده است. روزهای بهتر هم از راه رسیدند. در بازی مرحله بعد جام حذفی و در جریان پیروزی ۳-۰ مقابل برنلی ادواردو گل دوم را زد تا گزارشگر تلویزیونی به او بگوید: «چطور میتوانی این قدر خوب باشی؟» با این وجود، سرنوشت ادواردو پس از آن مصدومیت کاملاً تغییر کرد. او دیگر به یک بازیکن نیمکت تبدیل شده بود و در مسابقات کماهمیت به میدان میرفت. تابستان سال بعد و در حالی که ادواردو در طول فصل تنها چند گل زده بود، مروان شاماخ از بوردو به لندن آمد تا مهاجم کروات به درهای خروج باشگاه نزدیک شود. ادواردو نیز با یک انتقال شش میلیون پوندی و با وسوسه همتیمیاش در تیم ملی کرواسی یعنی داریو سرنا، به دونباس آرنا رفت و در آستانه جام جهانی ۲۰۱۰، همه معتقد بودند که پیوستن به شاختار دونتسک تصمیم خوبی بوده است. اما سرنوشت بازهم داستان عجیبی برای این برزیلی داشت. شاختار در گروه H لیگ قهرمانان اروپا با آرسنال همگروه شد. معدنچیها در بازی برگشت که در امارات برگزار میشد اصلاً عملکرد خوبی نداشتند و پنج گل دریافت کردند تا تنها یک گل در مقابل آنها تسکین دردشان باشد. ادواردو با یک ضربه دلچسب باعث شد تا صدای بلندترین تشویق آن دیدار بلند شود. استادیوم امارات مهاجم سابق خود را نه فقط به خاطر گل زیبا و نه فقط به خاطر جشن گرفتن بازیابی کاکل سلامتیاش تشویق میکردند بلکه به بازیکنی خوشامد به خانه گفتند که هرگز قرار نبود امارات را ترک کند.
ادواردو در سال ۲۰۱۱ با شکایت مدیربرنامه سابق خود زدراوکو مامیچ روبهرو شد. او مدعی شده بود که سهم درستی از انتقال ادواردو به آرسنال دریافت نکرده بود. چیرو بلاژویچ، مربی کروات در توصیف مامیچ گفته بود که او ابتدا و انتهای فوتبال کرواسی محسوب میشود. ادواردو تقاضای فرجامخواهی کرد و معتقد بود که زمان عقد قرارداد با مامیچ، چون به خوبی از زبان آگاه نبود نمیدانست مشغول موافقت با چه چیزی است. او سرانجام در سال ۲۰۱۴ در این پرونده به پیروزی رسید اما وقتی در همان سال از فوتبال ملی خداحافظی کرد، نفوذ و قدرت مامیچ در فوتبال کرواسی را مورد انتقاد قرار داد. بههرحال ادواردو در اوکراین شکوفا شد. او پس از گلهای تعیینکنندهای که در سال ۲۰۱۶ به ثمر رساند، به عنوان بازیکن سال انتخاب شد. پس از آنکه سه سال پیش با فلامنگو یک دوره قرضی را سپری کرد، در سال ۲۰۱۷ بهطور دائم به برزیل بازگشت و به اتلتیکو پاراننزه منتقل شد و در انتهای فصل در حالی که با مصدومیتهایی روبرو شده بود از دنیای فوتبال خداحافظی کرد.
کسی چه میداند در صورتی که آن مصدومیت برای ادواردو پیش نمیآمد، سرنوشت خودش و آرسنال چه میشد.